تصويب تشکيل «سازمان ملي هوش مصنوعي» توسط مجلس شوراي اسلامي، گامي مهم در جهت ساماندهي زيستبوم هوش مصنوعي در ايران است. اما اين اقدام، اگرچه در ظاهر مترقي و آيندهنگرانه به نظر ميرسد، در عمل با چالشهايي بنيادين مواجه است که بدون توجه به آنها، اين سازمان نيز ممکن است به سرنوشت نهادهاي موازي، ناکارآمد و بياثر دچار شود.
تجربه جهاني: نهادسازي کافي نيست، حکمراني هوشمند لازم است
در کشورهاي پيشرو مانند سنگاپور، فرانسه، چين و امارات، توسعه هوش مصنوعي نه با تأسيس صرف يک نهاد، بلکه با طراحي اکوسيستمهاي منسجم، سياستهاي دادهمحور، و سرمايهگذاري هدفمند در آموزش، زيرساخت و اخلاق فناوري همراه بوده است. براي مثال:
سنگاپور با راهاندازي «AI Singapore» توانسته است با تمرکز بر پروژههاي کاربردي، تربيت نيروي انساني و حمايت از استارتاپها، هوش مصنوعي را به خدمت اقتصاد ملي درآورد.
فرانسه با تدوين «استراتژي ملي هوش مصنوعي» و اختصاص بودجه چند ميليارد يورويي، بر توسعه دادههاي باز، اخلاق فناوري و همکاري بيننهادي تأکيد کرده است.
چين با سرمايهگذاري عظيم در آموزش و دادههاي دولتي، هوش مصنوعي را به محور رقابت جهاني خود تبديل کرده است.
در مقابل، ايران با تصويب يک ماده قانوني و تشکيل يک سازمان، هنوز از طراحي يک نقشه راه ملي، چارچوب اخلاقي، و نظام ارزيابي عملکرد فاصله دارد.
چالشهاي تحقق هوش مصنوعي ملي در ايران
براي آنکه سازمان ملي هوش مصنوعي از سطح مصوبه به سطح مأموريت مؤثر برسد، بايد به چند ضرورت کليدي توجه شود:
1. حکمراني داده و زيرساختهاي اطلاعاتي
بدون دسترسي امن، گسترده و شفاف به دادههاي ملي، هيچ الگوريتم هوشمندي نميتواند توسعه يابد. ايران هنوز فاقد چارچوب حقوقي مشخص براي مالکيت داده، تبادل داده بين نهادها، و حفاظت از حريم خصوصي است.
2. تربيت نيروي انساني تخصصي
برآوردها نشان ميدهد ايران در پنج سال آينده به بيش از 500 هزار متخصص در حوزه اقتصاد ديجيتال و هوش مصنوعي نياز دارد. اما نظام آموزشي کشور، از دبيرستان تا دانشگاه، هنوز فاقد برنامهريزي منسجم براي تربيت اين نيروهاست.
3. بودجهريزي هدفمند و پايدار
تشکيل سازمان ملي بدون تخصيص بودجه مستقل، پايدار و قابل ارزيابي، صرفاً به ايجاد يک ساختار اداري جديد منجر خواهد شد. تجربه جهاني نشان داده که موفقيت در اين حوزه نيازمند سرمايهگذاري بلندمدت و حمايت از بخش خصوصي و دانشگاههاست.
4. استقلال نهادي و شفافيت در انتصابات
تعيين رئيس سازمان با حکم رئيسجمهور، اگر بدون سازوکار شفاف، تخصصمحور و پاسخگو باشد، خطر سياسي شدن اين نهاد را افزايش ميدهد. استقلال نهادي، شرط لازم براي اعتماد عمومي و موفقيت عملياتي است.
هوش مصنوعي ملي، نيازمند بلوغ نهادي و جسارت اجرايي
تشکيل سازمان ملي هوش مصنوعي، اگر با نقشه راه دقيق، حکمراني دادهمحور، تربيت نيروي انساني، و شفافيت در ساختار همراه شود، ميتواند نقطه عطفي در تحول ديجيتال ايران باشد. اما اگر اين نهاد نيز به جمع سازمانهاي موازي، فاقد مأموريت روشن و گرفتار بروکراسي بپيوندد، نهتنها فرصت تاريخي توسعه فناورانه از دست خواهد رفت، بلکه اعتماد عمومي به سياستگذاري علمي نيز آسيب خواهد ديد.
هوش مصنوعي، ابزار قدرت آينده است؛ و قدرت، تنها با حکمراني هوشمند به دست ميآيد.